این روزها...
امیر صالحم برای تو مینویسم برای تو که وقتی بزرگ شدی این مطالب رو بخونی و حس خوبی پیداکنی... این روزها با این که خیلی نمیتونی کامل صحبت کنی فقط در حد کلمه به کلمه ولی خیلی قشنگ صلوات میفرستی و ابتداش رو با صدای بلند شروع میکنی اکثر صبح ها برایت چهارقل رو میخونم و تو هم با من همراهی میکنی و کلمات اخر هر ایه رو میخونی همیشه دوست داشتم که قاری قران باشی هر وقت که صدای کودکی رو میشنوم که داره با صوت قران تلاوت میکنه دلم میلرزه و بسیار لذت میبرم ولی خودت تصمیم گیرنده هستی که انتخاب کنی چند وقت پیش هم متوجه شدم که دندان های کرسیت در امده یکسالی میگذره از اخرین دندان دراوردنت نمیدونم چرا طولانی شد هر وقت بی اشتها میشدی میگفتیم اهان میخواد دن...
نویسنده :
مامان هانیه
9:25